درون فکر عنکبوت ها، اختاپوس ها و هوش مصنوعی
به گزارش وبلاگ نام تو، آدریان چایکوفسکی نویسنده بریتانیایی داستان های فانتزی و علمی تخیلی است. او برای رمان بچه ها زمان در سال 2016 میلادی سی امین جایزه آرتور سی کلارک را دریافت. او برنده جوایز متعددی شده است از جمله برنده فانتزی بریتانیا در سال 2017 میلادی، برنده جایزه BSFA در سال 2019 میلادی برای رمان بچه ها تباهی.
به گزارش وبلاگ نام تو به نقل از نیویورک تایمز، آدریان چایکوفسکی نویسنده داستان های علمی -تخیلی آنالیز می نماید که انفجار محتوای فراوری شده به وسیله هوش مصنوعی چه معنایی برای جامعه بشری و روح انسان دارد. در ادامه پاسخ های او به پرسش های خبرنگار نیویورک تایمز آمده اند:
من نویسنده کتاب های علمی - تخیلی از جمله بچه ها تباهی هستم که درباره تمدن پیشرفته ای است که به وسیله اختاپوس های فوق هوشمند اداره می گردد.
اختاپوس ها بسیار شبیه به عنکبوت ها از نظر شناختی بسیار پیچیده هستند. اختاپوس ها قادر به انجام کار های پیچیده ای هستند. اختاپوس ها به نوعی شناخت توزیع شده دارند به طوری که یک مغز مرکزی دارند و هر بازو دارای گره مغزی خاص خود است و بازو ها مقدار مشخصی از کار را انجام می دهند که نشان می دهد چگونه می توانند آن چه را که اختاپوس می خواهد کاملا مستقل از مغز عملی سازد، زیرا از نظر فیزیولوژیکی فوق العاده پیچیده هستند.
منظورم این است که ما انسان ها حسی به نام حس عمقی داریم که به ما می گوید وقتی به قسمت های مختلف بدن مان نگاه نمی کنیم کجا هستند. بنابراین، اگر دست خود را پشت سرتان قرار دهید احساس می کنید که دست تان کجاست. تا آنجا که ما می دانیم اختاپوس ها چنین چیزی را ندارند. بنابراین، بدن اختاپوس اساسا باید خود فکر کند. هم چنین، اختاپوس ها کروماتوفور های مختلفی دارند سلول هایی در پوست آنان می توانند رنگدانه های مختلفی فراوری نمایند. بنابراین، اختاپوس ها در زمینه استتار بسیار خوب عمل می نمایند. هم چنین، اختاپوس ها از پوست خود استفاده می نمایند. بنابراین، نحوه برخورد من با فکر اختاپوس این است که بازو ها و فکر، مغز مرکزی و پوست دارند؛ و همه این سه چیز در خصوص اختاپوس در یک مورد با یکدیگر مشترک هستند: نحوه تعامل اختاپوس با محیط خود.
کتاب دیگر من تحت عنوان بچه ها زمان درباره تمدن پیشرفته ای است که به وسیله عنکبوت ها ساخته شده است. آن کتاب درباره همدلی با دیگری است. این موضوع اصلی مجموعه به عنوان یک کل است. هیچ چیز در دنیا وجود ندارد که مردم بیش تر از عنکبوت از آن متنفر باشند. اگر با پستی در خصوص عنکبوت در شبکه های اجتماعی مطلبی را منتشر کنید همه موضعی منفی خواهند داشت. بنابراین، اگر بتوانید کاری کنید که انسان با عنکبوت ها احساس همدلی کند اقدام مهمی انجام داده اید. عنکبوت ها موجواتی بسیار بصری و مبتنی بر بینایی و حرکت هستند. با این وجود، حس ارتعاش بسیار خوبی نیز دارند. بنابراین، نحوه ارتباط این عنکبوت ها، بیش تر به وسیله سیگنال های بصری و به وسیله حس ارتعاشی است.
عنکبوت ها برای برقراری ارتباط می رقصند و الگو های ارتعاش به آنان اجازه می دهد با یکدیگر صحبت نمایند. آنان در عین حال حس شیمیایی بسیار پیشرفته ای دارند. بنابراین، توانایی چشیدن به وسیله اندام های حسی مختلف و مو ها در آنان بسیار شدید است و به مبنایی برای فناوری شان تبدیل می گردد. بنابراین، عنکبوت ها این توانایی را دارند که یک کیمیاگری علمی را صرفا با دست آزاد انجام دهند و این که می توانند ظروف و ابزار و ماشین های ساده را تنها با موادی که از بدن شان خارج می گردد بسازند. تار عنکبوت تنها برای گرفتن طعمه نیست بلکه نوعی اندام حسی گسترده به منظور ارسال و دریافت سیگنال است.
من برای چند سال در خانه ای در اوکلند زندگی کردم که کاملا در میان عنکبوت ها و تار های عنکبوت دفن شده بود. پیچیدگی عنکبوت ها و سرعت شان در ایجاد تار برای من شگفت انگیز بود.
من فکر می کنم این موضوع تا حدودی نشان می دهد که چرا انسان ها به طور غیرعادی از عنکبوت می ترسند. چیزی بسیار ماورایی در خصوص تار عنکبوت، عمل ایجاد آن و به دام انداختن به وسیله آن وجود دارد. مطمئنا از زمانی که کتاب را نوشتم تحقیقاتی اجرا شده که پیچیدگی کامل تار عنکبوت را آنالیز می نماید.
این ایده که تار عنکبوت چیزی است که عنکبوت از آن برای انتقال بخشی از بار شناختی خود استفاده می نمایند دقیقا به همان روشی است که من از گوشی تلفن همراه خود استفاده می کنم گوشی تلفن من اساسا جایی است که بخش اعظم حافظه ام از آن چه قرار است در هر زمانی انجام دهم را در خود جای داده است. تار عنکبوت در نحوه ساخت عنکبوت و نحوه حرکت ارتعاشات در امتداد آن تفکرات زیادی را برای عنکبوت انجام می دهد.
به طوری که عنکبوت ها تقریبا هوش خود را به علت آن چه می توانند بسازند تقویت می نمایند. در نتیجه، در کتاب ام اشاره نموده ام که تار عنکبوت به فناوری ساخت تمدن عنکبوت تبدیل می گردد تمدنی بدون بسیاری از تکیه گاه های انسانی، زیرا نیازی به آن ندارند و این موضوع نیز بدان خاطر است که توانایی های حسی و ظرفیت فیزیکی شان به وسیله یک سنتز شیمیایی و راهکار بیوتکنولوژی کارکرد بسیار بهتری دارد.
هم چنین، تار عنکبوت نحوه تعامل عنکبوت ها با یکدیگر در دنیا را نشان می دهد. در نتیجه، در کتاب ایده مرتبط بودن با هر چیزی و این که همه چیز بر چیز دیگری تاثیر می گذارد را مطرح نموده ام.
پادشاهی حیوانات به طور کلی در کتاب های مختلف من به اشکال مختلفی وجود دارد. از شما آن ایده قدیمی را دارید، یک ایده قدیمی وجود دارد مبنی بر آن که اگر یک شیر می توانست صحبت کند ما نمی توانستیم آن را درک کنیم که در عین حال استدلال بسیار درستی است و دقیقا موضوعی بوده که من هرگز از آن راضی نبودم. من به طور دائم به وسیله کتاب های مختلف راه های مختلفی را به کار می برم تا بتوانم این شکاف را بین فکر های بسیار متفاوت ساختار های شناختی مختلف پر کنم بیگانگان، حیوانات بالنده و بیش از حد تکامل یافته.
ما در حال آنالیز سیارات فراخورشیدی هستیم. به نظر می رسد بر روی بسیاری از آن سیارات به طور بالقوه امکان زندگی و حیات وجود دارد. این صرفا نگاه کردن به زندگی ای است که ما آن را درک می کنیم و ممکن است زندگی زیادی در آنجا وجود داشته باشد که عمیقا از جهاتی با ما متفاوت باشد حوزه شیمی مولکولی به مقدار زیست شناسی یا روانشناسی.
دغدغه فکری من آن بوده که این پرسش را مطرح نمایم که تمدنی که به وسیله موجودی کاملا متفاوت ساخته شده چگونه خواهد بود و تا چه مقدار دارای حسی متفاوت از حس تمدن ساخته شده به وسیله انسان است. کوشش نموده ام تا خواننده آثارم احساسی بسیار شبیه به موجودات دیگر داشته باشد.
در کتاب بچه ها حافظه درباره کوروید ها (کلاغ واران) خانواده ای از پرندگان نوشتم که کلاغ ها و زاغ را شامل می شوند. کوروید ها بسیار شبیه اختاپوس هستند. این حیوانات بسیار باهوش هستند و نه تنها قادر به حل مسائل و حتی ساختن ابزار های اساسی هستند بلکه توانایی ارزیابی بصری یک پازل یا یک مسئله و سپس حل فوری آن را از خود نشان داده اند. در واقع، کتاب درباره تامل با یک سیستم هوش مصنوعی و شاید حتی بودن با آن است.
واقعیت آن است که فکر می کنم اگر بشریت یک شبه ناپدید گردد و مسابقه ای وجود داشته باشد که گونه ای دیگر پس از انسان غالب گردد به گمان ام کوروید ها از شانس زیادی برخوردار هستند.
این کتاب درباره سردرگمی و سرگردانی در تعامل با یک دانشمند حل مسئله، باهوش و آموزش دیده تا حدی مبتنی بر انسان، اما نه لزوما هوش مصنوعی است. کاری که من در کتاب هایم انجام می دهم آن است که تصور کنم چگونه انواع دیگر فکر ها و انواع روش های تجربه دنیا به دنیا های دیگری منتهی می شوند و سپس به این فکر می کنم که یافتن آن دنیا با انسان ها و شیوه ای که ما تجربه می کنیم چه می نماید.
در حال حاضر هوش مصنوعی می تواند تصاویر بسیار زیبایی ایجاد کند. تعداد بسیار زیادی از هنرمندان بسیار عصبانی هستند چرا که احساس می نمایند به نوعی کار های شان دزدیده می شوند به نظر من این عصبانیت کاملا موجه است، زیرا کسی کاتالوگ آنان را برداشته و آن را در یک دستگاه قرار داده و سپس دستگاه تقلید مانند یک کلاژ اثری به سبک آنان خلق می نمایند. با این وجود، در حال حاضر من فکر می کنم که هنوز تفاوت بین هنر فراوری شده به وسیله هوش مصنوعی و هنر فراوری شده به وسیله انسان وجود دارد، زیرا آن معنای اساسی وجود دارد که انسان ها کار خود را با آن القا می نمایند.
انجام کار های فیزیکی احتمالا هم چنان ارزان تر است که به وسیله انسان انجام گردد. با این وجود، اگر یک هوش مصنوعی می تواند 1000 رمان و دو میلیون نقاشی را در 20 دقیقه فراوری کند حتی اگر تعداد زیادی از آن آثار خوب نباشند باز هم از نظر تجاری بسیار ارزان خواهد بود.
هوش مصنوعی می تواند میلیون ها نقاشی و داستان خلق کند و می توانند شرکت های ما را در نهایت اداره نمایند، اما کاری که هوش مصنوعی نمی تواند انجام دهد آن است که یک روز گذراندن وقت در پارک را برای ما تجربه کند. کاری که هوش مصنوعی نمی تواند انجام دهند آن است که با بچه هایش جنگل قدم بزند. شاید هوش مصنوعی در نهایت بتواند این کار را انجام دهد، اما معنای مشابهی با قدم زدن ما نخواهد داشت.
منبع: فرارو